ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمی خواهم
نه بهشت را و نه اردیبهشت را
سیب را می چینم
و با تو
به زمین می آیم
تا به دور از چشم های شیطان
دوستت بدارم
مریم ملک دار
میخواستم نوازندهای دورهگرد بشوم
تا تو را شهر به شهر
به گوش دنیا برسانم
یا بالرینی
که با اسلیمی دستهام
خطوط خوابهای خوش تو را تصویر کنم
نه نوازنده شدم ، نه بالرین
تنها شاعری شکستهام
که تو را
در جام جادویی کلمات میریزد و
جرعه جرعه
مینوشد
مریم ملک دار
چه کاری از من برمی آید
وقتی عشق
تمام خودش را
می ریزد توی چشم های تو
و نگاه ام می کند
مریم ملک دار
عاشق شدن
درد کشیدن
رنجیدن و اعتراض کردن
یعنی که هنوز نمردهایم
من را
به تابوت بی تفاوتیها نکشان
مریم ملک دار
آدم ها
من را به یاد تو نمی اندازند
این جا هیچ کس شبیه تو نیست
من در شهر
و در بین این همه آدم
همیشه دلتنگم
اما همین که دور می شوم
همین که به درختی ، کوهی ، چشمه ای برمی خورم
تو را می بینم
تو را که دشت ها
روی دست هایت می خوابند
و رودها
ادامه ی رگ های تواَند
و آب ، آبِ وحشی
که من را به نوازشِ عریانی اش وا می دارد
تصویر آینه ی توست
دلم که تنگ می شود برایت
کنار آتش می نشینم
دریا می کشم و
به درختان فکر می کنم
مریم ملک دار