همه چیز آرام بود

همه چیز آرام بود
آرزوهایم آرام
آسمانم آرام
دلتنگی هایم آرام
عاشقی هایم آرام
تنها دغدغه ام باران بود
تا اینکه کسی پرنده ای زد
بالهایش را خونین کرد
وبر زمین افتاد
آن پرنده به آسمان چرخید
نفرین کرد
همه چیز برآشفت
آرزوهایم سوخت
آسمان خون بارید
دلتنگی هایم به خیابانها رسید
عاشقی از سرم پرید
تنها دغدغه ام مردن شد
این سزای صیدپرنده ای بود که خدا داشت

قمر صبری الجاسم شاعر سوری
مترجم : بابک شاکر