معشوقه ای با هیبت خدا

سیاه پوشیده ام
روی این ویرانه ای که ساخته ای
تنها چنگیز تاریخ را تکان نداد
تو یک تن بودی
شبیه هزاران سرباز خونریز
خانه خرابم کردی
من تنها به اتهام دوست داشتنت ویران شدم

یا ایها الشهداء
به داد مظلومیت من برسید
این خونریز
صدایم را پنهان کرده درتاریخ

ای پیامبران بزرگ
معجزه ای رقم بزنید
این عذاب الیم را معشوقه ای ساخته است
که چشمانش شبیه خدا بود
سیاه پوشیده ایستاده ام
نه جانی دارم
نه کامی
هرچه هست
شکنجه ای ست رسیده ازسمت معشوقه ای
با هیبت خدا

شوقی بزیغ شاعر لبنانی
مترجم : بابک شاکر