دل به دل دادن

وقتی کسی را دوست دارید
حتما به او بگویید
اما تا وقتی که مطمئن نشده اید
او چه حسی به شما دارد
اندازه دوست داشتن تان را نگویید
بگذارید مانند یک راز باقی بماند
تا وقتی که راز احساسش به شما فاش شود
اما وقتی دل به دلتان داد
تمام دوست داشتن تان را بگویید
با جزییات بگویید
ریز به ریز بگویید
با ذکر مثال بگویید
آنقدر بگویید تا
در عشق غرق شوید

سیما امیرخانی

من یک افراطی بی مرزم

من یک افراطی بی مرزم
از هر چیزی نهایتش را می خواهم
در هر چیزی غرق می شوم
افراطی دوستت دارم
باید افراطی مرا بخواهی
در نهایت عشق باید غرقم کنی
برای خواستنت نباید مرز بگذاری
مرا افراطی ببوس و در آغوشت غرقم کن
من چیزی از کم و یک ذره نمی فهمم
من یک افراطی بی مرزم
از خودت ، بودنت ، حضورت
حد نشانم نده
بگذار در نهایتت غرق شوم

سیما امیرخانی

سال نو

همه می‌گویند سال نو
من می‌گویم سال از نو
چون قرار است
از نو دوستت داشته باشم
از نو تو را بخواهم
از نو عاشقت شوم
من از نو حضورت در قلبم را
تمدید کردم

سیما امیرخانی

پاییز شروع عاشقانه هاست

چه کسی گفته پاییز دلگیر است ؟
اصلا انگ دلگیری به پاییز نمی چسبد
فصل انار ، فصل نارنگی
فصل رنگ های قرمز و نارنجی      
فصل بادهای باموقع و بی موقع                
که می پیچد لای موهایت و عطرش مرا مست میکند
فصل قدم زدن زیر باران
کجایش دلگیر است ؟     

به هوای سرمایش دستانم را محکم تر میگیری
فصلی که دستانمان
 بیشتر در هم گره بخورد
کجایش دلتنگی دارد ؟

قطعا نمیشود طعنه دلگیری را
به فصلی که با مهر می آید ، زد
پاییز شروع عاشقانه هاست

سیما امیرخانی

حرامم باد

حرامم باشد
اگر با داشتن عشقی چون تو
اگر بعد از دل بستن به تو
چشمانم جای دیگر چرخیده باشد
دلم حوالی دلی دیگر دل دل کرده باشد
قلبم تپش هایش برای غیر تو بوده باشد
ذهنم کسی غیر تو را مرور کرده باشد

حرامم باشد
یادت نرود
من از سر عشق با توام
آخر تو نمیدانی
آدم یکی مانند تو را داشته باشد
دیگر حواسش جای دیگری نمیرود

سیما امیرخانی

رنگ عشق

از من پرسید
حالا که عاشقش شدی
بگو ببینم چشمانش چه رنگی بود ؟
اما من رنگ چشمانش را نمیدانستم
من فقط عمق نگاهش را دیده بودم
عمق نگاهش عشق بود
گفتم : رنگ عشق

سیما امیرخانی