خواستن همیشه توانستن نیست

‏خواستن همیشه توانستن نیست
من تو را میخواستم
توانستم ؟
لب داشتم ، بوسه خواستم
توانستم ؟
فقط میخواستم جای آه
دهانم گرم اسمت باشد
خواستم دوستم داشته باشی
فقط باشی ، همین
من همین کار ساده را از تو خواستم
توانستی ؟
توانستم ؟

رسول ادهمی

شباهت با عشق اول

وقتی فهمیدم
شباهت عجیبی به عشق اولش دارم
غمی تمام چهره ام را سوزاند
چقدر بد است
سال ها بی خبر
بخندی
ببوسی
ولی خودت نباشی
چقدر سخت است
هر روز
مرده ای را ببینی که بیشتر از تو زندگی کرده
چقدر غم انگیز است
همه ی عمرت را
میزبان کسی باشی که عشقت میهمان اوست
چقدر صورتم درد دارد
کاش می شد آدم یقه ی خودش را بگیرد

رسول ادهمی

تکرار ، بلای جان هر آغوشی ست

تو راست می گفتی
تکرار ، بلای جان هر آغوشی ست
آن روز ها
ما فقط برای هم حجم بودیم
و تمام دوستت دارم ها
حرف بودند
بگذریم
خواستم بگویم
اولین شب تنهایی
زیاد سخت نبود
دارم بدون تو صبحانه می خورم

رسول ادهمی

دلباختن دلبرانه

مرد عاشق
تلاش می کند
دوستت دارم را بگوید
زنِ عاشق اما تلاش می کند
دوستت دارم را بشنود
در واقع مرد ها می بازند که ببرند
ولی زن ها می برند که ببازند
یک جور دلباختن دلبرانه
یک جور به دست آوردن
که انگار به دستت آوردند

رسول ادهمی