وقتی که نباشی

حضورت
به اندازه اى بود
که عاشقم کند
که بتواند تمام جاهاى خالى را پر کند
اما نبودنت
خلأ معرکه اى بود
که هر چه از نبودنت بگویم
شبهای زیادی
باید تا صبح بیدار بمانم

دیهور انتهورا

می خواهم بگویم دوستت دارم

می خواهم بگویم دوستت دارم
جمله ای که هیچوقت کهنه نمی شود
مانند زیباییِ لبخندت
مانند رنگ چشمانت
که هیچوقت از مد نمی افتد
می خواهم بگویم دوستت دارم
لحظه به لحظه
حافظه‌ام یاری نمی‌کند
نمی‌دانم چرا
نمی‌دانم از کِی
اما خیلی وقت است
این دوستت دارم ها
روی ذهنم انباشته شده

دیهور انتهورا

شرایط شاعری

باید عطر زن را بوییده باشد
زنی را لمس کرده باشد
یا آواز لالایی زنی را شنیده باشد 
سروده‌ی زنی را خوانده باشد
و با این حال شاید بتواند برای زنی شعر بگوید
وگرنه سخت در اشتباه است که شاعر است

دیهور انتهورا