مرا به سرزمین حودت ببر

مرا به سرزمین خودت ببر
درون سرزمین تو حکومتی بر پاست
پادشاهی با ردای سبز
پیامبری با دستان جادویی
سربازانی ایستاده و فاتح
مرا به سرزمینت بیاور
به اندازه یک جرعه فنجان قهوه
پیاده روی در آسمان
هم آغوشی روبروی چشمان خدا
مرا به خانه ات ببر
وعشق را آغاز کن
حتی اگر سرزمین تو زیرزمین باشد
جهان تو پس از مرگ

جنین عمر
مترجم : بابک شاکر