پس تو کجا بودی ؟

این شفق را هم از دست داده‌ایم
هیچ‌کسی ما را
دست‌دردست هم نمی‌دید این عصر
وقتی شب نیلگون بر دنیا می‌افتاد
من از پنجره‌ام
جشن غروب را دیده‌ام سرِ تپه‌های دور
گاه مثل یک سکه
یک تکه آفتاب میان دست‌های من می‌سوخت
تو را از ته دل به‌یاد می‌آوردم
دلی فشرده به غم
غمی که آشنای توست
پس تو کجا بودی ؟
پس که بود آنجا ؟
گویای چه حرف ؟
چرا تمامیِ عشق یک‌باره بر سرم خواهد تاخت
وقتی حس می‌کنم که غمگینم
و حس می‌کنم که تو دوری ؟

پابلو نرودا
مترجم : بیژن الهی

نظرات 2 + ارسال نظر
منیژه چهارشنبه 29 اسفند 1397 ساعت 18:50 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو،
کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است،
آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد.
در سال نو، 365 روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم

سلام خانم منیژه عزیز
من نیز فرا رسیدن بهار و آغاز سال نو را به شما تبریک می گویم امیدوارم سال پر خیر و برکتی داشته باشید
انشالله در سال جدید همواره در کنار خانواده محترم تان شاد و سلامت باشید
پاینده باشید
با مهر
احمد

یک دوست جمعه 24 اسفند 1397 ساعت 04:10

درود بر شما دوست جان. متن های بسیار زیبا و تاثیر گذاری را خواندم .
همیشه باشید .

با درود و سپاس فراوان از حضور صمیمانه شما دوست گرامی
خوشحالم که شعرهای وبلاگم را پسندید
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.