ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
فقط تو
میتوانی
بیشتر از ونوس
ستارهی طلوع من
و ستارهی غروب من باشی
همچون رزی پرپرت کردم
تا روحات را ببینم
ندیدماش
اما همه پیرامون من
افق کشورها و دریاها
تا بیکران
لبریز
از بوی جاودانه شد
چه غم از خشکسالی
وقتی من در درونام
چشمهی آبی رنگی میآفرینم
برف بدون درخشش
چه غم ؟
وقتی من در قلبام
آتش سرخی میافروزم
چه غم از عشق انسانها ؟
وقتی من
عشق را به جاودانهگی
در روحام میآفرینم
نمیدانم با چه بگویم
چرا که هنوز
کلماتام جان نگرفتهاند
میخ
چه پابرجا
چه سست
چه فرقی میکند
عزیز من
به هر تقدیر
تصویر
خواهد افتاد
خوان رامون خیمهنس
برگردان : ونداد جلیلی