تو را می بینم

تو را می بینم
که از قاره ای بعید می آیی
و شتابان بر آب ها گام بر می داری
تا با من قهوه بنوشی
همان طور که عادت ما بود
پیش از آن که بمیری
میان ِ ما اتفاقی نیفتاده است
و من قرار های پنهانی مان را
حفظ کرد ه ام
اگر چه آدمیان پیرامونم
بر این گمانند
که هر کس مُرد
دیگر باز نمی گردد

غاده السمان
ترجمه : یغما گلرویی

نظرات 4 + ارسال نظر
بانو چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت 07:18 http://banoyedey22.blogfa.com/

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻠﻔﻦ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺑﺒﯿﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﺎﻥ
ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ نمیشود.

ﺭﺳﻮﻝ_ﻳﻮﻧﺎﻥ



درود احمد عزیز
انتخابت عالی مثل همیشه

XxX یکشنبه 6 آبان 1397 ساعت 15:34

سلام و روزبخیر خدمت مدیر گرامی...
یه مدته که نیستید...
امیدوارم هرجا که هستید در پناه خدای مهربون ، حال دل و روحِ‌تون خوب باشه...

منیژه دوشنبه 16 مهر 1397 ساعت 18:56 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

سلام و عرض ادب ، سپاس از حسن انتخاب شما ، بسیار عالی ، موفق و پیروز باشید

با درود و سپاس فراوان از همراهی تون و خوشحالم شعرهای هفتگی را دوست داشتید
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

ناهید شنبه 14 مهر 1397 ساعت 23:14 http://tabicaran.blogfa.com/

وقتی که تمام مردم شهر
به خواب می‌روند
من در کوچه ها
تو را قدم می‌زنم‌‌
ایلهان برک

برای بیان عشق
همواره نیازی به
واژه های عاشقانه نیست
بلکه زیر و بم و اشک و لبخند لازم است

کریستین بوبن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.