ولی من او را نخواهم شناخت

جهان از آغاز
تا پایان
شعری‌ست
محزون
کسی در خواهد زد
و خواهد آمد
که چشمان تو را
خواهد داشت
و همان حرف تو را
خواهد زد
ولی من او را
نخواهم شناخت

بیژن جلالی

نظرات 1 + ارسال نظر
ناهید یکشنبه 15 مهر 1397 ساعت 00:06 http://tabicaran.blogfa.com/

اما برای شادمانی
سیاره‌ی ما
چندان آماده نیست
خوشی را باید
از چنگ روزهای آینده
بیرون کشید
در این زندگی
مردن
دشوار نیست
ساختن زندگی
بسیار دشوار است

ولادیمیر مایاکوفسکی
ترجمه از محمد مختاری

روزها را به خاطر نمی آوریم
لحظات است که به یاد می مانند
غنای زندگی
در خاطرات، خفته است
خاطرات را فراموش کرده ایم
فراموش کرده ای
فراموش کرده ام

چزاره پاوزه
ترجمه : بابک زمانی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.