ولی من عاشق توام

در خیابانی که تو هستی
نُه زن زیباتر از تواند
پنج زن بلندتر و هفت زن کوتاه‌تر
یکی هم هست که مرا بیش‌تر از تو دوست می‌دارد
ولی من عاشق توام
 
در اداره زنی هست
که هر وقت پرنده‌ی نقش‌بسته بر جلد دفترچه‌اش پرواز می‌کند
به من لبخند می‌زند
خانمِ پیش‌خدمت در کافه
به جای شکر ، عسل در چای‌ام می‌ریزد
و خانم فروشنده می‌گوید
سیب را فقط از ما بخر
ولی من عاشق توام

نمی‌دانم که عشق چگونه زاده می‌شود
و چگونه دو آدمِ متفاوت را روی خورشید واحدی می‌نهد
یا شب را، ستاره‌ ستاره ، بین‌شان تقسیم می‌کند
و نمی‌دانم چرا قلب من همه‌ی همسایه‌های تو و آن فروشنده و آن پیش‌خدمت را گذاشت
و فقط تو را انتخاب کرد
 
ولی می‌دانم
که فقط تو را دوست می‌دارم

از مادرت ممنونم که پدرت را انتخاب کرد
از پدرت ممنونم که عاشق مادرت شد
و تو این شدی که هستی
    
عادل ضرغام
ترجمه : نرگس قندیل‌زاده

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 27 آذر 1397 ساعت 10:04

چقدر خوشحالم سر ازاینجا دراوردم و چن ساعتی رو با خوندن شعرایی که شما زحمت جمع کردنشون روکشیدید گذروندم خداقوت دلتون لبریز از خوشی

کاکتوس یکشنبه 15 مهر 1397 ساعت 08:28

چقدر زیبا و واقعی بود
تا حالا همچین شعری از یه مرد نخونده بودم

خوشحالم که دوست داشتید کاکتوس عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

ناهید یکشنبه 15 مهر 1397 ساعت 00:37 http://tabicaran.blogfa.com/

می خواهم با کسی بروم که « من دوستش می دارم »
نمی خواهم هزینه ی این همراه شدن را حساب و کتاب کنم
یا اینکه به خوبی و بدی اش فکر کنم
حتی نمی خواهم بدانم دوستم دارد یا نه
فقط می خواهم با آن کسی بروم که دوستش دارم

برتولت برشت

اگر که نتوانم تو را تا ابد ببینم
بدان که همواره تو همراه من خواهی بود
از درون
و از برون
همراه من خواهی بود
بر نوک انگشتانم
بر تیغه های ذهنم
و در میانه ها
در میانه های آنچه که هستم
از آنچه که از من باقی خواهد ماند

چارلز بوکوفسکی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.