ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زنی خطرناک باش
تا تو را که در آغوش میگیرم
مطمئن باشم بقایای درختی نیستی
چیزی به من بگو
به من چیزی بگو
بخوان ، گریه کن ، زندگی کن ، بمیر
تا روزی به من نگویند :
که پارهی قلبم ، درخت است
سَم باش ، افعی باش
جادو باش ، جادوگر باش
خودت را در اطراف من بپیچ
مرا در خود بپیچ
تا حس کنم گرمای پوست و عطر پوستت را
تا مطمئن باشم بانوی من
که شاخههایت از چوب نیست
که ریشههایت از چوب نیست
عرق بریز
غرق شو ، بمیر
تا روزی به من نگویند
که با درختی عشقبازی میکردهام
بانوی من ، اسب باش
شمشیری برنده باش
قبر باش
مرگ باش
لبهایی سیرناشدنی باش
تابستانی آفریقایی باش
دشت گیاهان آتشین باش
درد بینظیری باش
تا خدا بشوم ، درد که میکشم
بخوان ، گریه کن ، زندگی کن ، بمیر
تا روزی به من نگویند
که درختی را در آغوش میگرفتهام
زن باش ، بانوی من
زنی که شهابها را میان سینههایش آسیاب میکند
برق باش
رعد باش
طرد باش
خشم باش
آبشار موهایت را روی من بریز
چون طلا ، چون طلا
تنت را روی بستر من بگذار
شعری بنویس
متنی بنویس
سینهات را روی بسترم بگذار
قبری بکَن
انسان باش ، بانوی من
زمین باش و میوه باش
تا روزی به من نگویند
که من با درختی ، میخوابیدهام
نزار قبانی
ترجمه : سینا کمال آبادی