یاد تو می وزد ولی بی خبرم ز جای تو

یاد تو می وزد ولی بی خبرم ز جای تو
کز همه سوی می رسد نکهت آشنای تو

عمر منی به مختصر ، چون که ز من نبود اثر
زنده نمی شدم اگر از دم ، جان فزای تو

گرچه تو دوری از برم همره خویش می برم
شب همه شب به بسترم ، یاد تو را به جای تو

با تو به اوج می رسد معنی دوست داشتن
سوی کمال می رود عشق به اقتفای تو

خواجه که وام می دهد ، لطف تمام می دهد
حسن ختام می دهد شعر مرا برای تو

خاک درت بهشت من ، مِهر رُخت سرشت من
عشق تو سرنوشت من راحت من ، رضای تو

حسین منزوی

نظرات 1 + ارسال نظر
منیژه شنبه 22 اردیبهشت 1397 ساعت 20:04 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم


محمدحسن رهی معیری

سلام و عرض ادب و احترام

بسیار زیبا

جانا دلم ببردی در قعرجان نشستی
من بر کنار رفتم تو در میان نشستی

گر جان ز من ربودی الحمدللہ ای جان
چون تو بجای جانم بر جای جان نشستی

عطار


ممنونم از همراهی صمیمانه تون و شعر زیبایی که نوشتید دوست بزرگوار
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.