آیا اعتراف کنم

آیا اعتراف کنم
هرگز هیچ‌کسی را مثل تو دوست نداشتم ؟
و آیا بگویم
هرگز کسی را مثل تو دوست نخواهم داشت ؟
می‌خواهم جان بسپارم
به پای عشقی که
مرگ را بی‌اعتبار می‌کند

ترکی عامر
مترجم : اسماء خواجه زاده

نظرات 2 + ارسال نظر
نیما چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 13:24 http://n-poems.blogsky.com/

درود احمد آقا عزیز

ممنونم نیما عزیز
خوشحالم که این شعر را دوست داشتی
موفق باشی
با مهر
احمد

منیژه جمعه 11 اسفند 1396 ساعت 21:39 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

نسیم مست وقتی بوی گُل می داد حس کردم
که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را!

خیانت قصه ی تلخی است اما از که می نالم؟
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخا را!

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را؟

نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

فاضل نظری

سلام و عرض ادب و احترام

بسیار عالی

قلمتان همواره مستدام باد

بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی, بی بهانه برگردد

بهار می‌وزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد

دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد

بخوان که عشق به جز تو ترانه‌ای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد

زمانه دور نوشته‌ست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد

چه می‌شود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه می‌شود که دلت پر ترانه برگردد؟

در این زمانه غریبم, بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه نشد ، بی بهانه برگردد

جویا معروفی


با سلام و سپاس فراوان از همراهی صمیمانه تون و غزل زیبایی که نوشتید خانم منیژه عزیز
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.