ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟

غم یعنی من
غم یعنی ما
ای عزیزترینم
ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟
تنها عشق
تا که دوست بداریم یکدیگر را
و از میان این همه درد
مقدر نبود که تنها
ما دو نفر این چنین آزار شویم
تا خودمان شویم
" تو و من "را کم داشتیم
تو را برای بوسه ای
و مرا بحر نانی
آنها دشمن مان شدند
آنها که نه عشق ما را توانستند دید
نه هیچ عشق دیگری را
آن بیچارگان
همچون صندلی های یک اتاق خالی
چون خاکستری، گردی
درهم تنیدند
تا صورتک های شوم شان
در شفقی محو شد

پابلو نرودا
مترجم : یغما گلرویی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.