نامه ی عاشقانه

دختری به زیبایی و لطافت تو
در تمامی عمرم هرگز ندیده ام

چشمهایی مانند چشمهای عاشقانه تو ندیده ام
لبخندی مانند لبخند تو ندیده ام

زیبا رویی همانند تو وجود ندارد
گیسوانت مانند شاخه های اندوهگین بید مجنون است

لبانت لطیف به شیرینی شهد عسل است
چشمانت مانند ستارگان می درخشد

در اعماق وجودم عشق مانند نوری است در آسمان
قامت تو به زیبایی چنار است

قلب لطیف تو چون چشمه ی عشق است
احساس تو مانند کبوتری سفید است

عشق تو چون خورشید نورانی است
تو گل سرخ عشق من هستی

و من بلبل خوش آوای عشق تو هستم
تو چشمه ی امید بخش زندگی من هستی

ای عشق گرانبهای من
تو همواره زندکی بخش من هستی

با پرتو گرم پر مهر تو
با رنگهای شاد و درخشنده
روح مرا روشنایی می بخشی

در رویا های خودم همیشه در جستجوی تو هستم
تصویر جاودانه ی تو را در وجودم می بینم

عشق تو ، وجودم را به آتش کشیده است
تویی آن نور و روشنایی جاودانه ی عشق من

لوریس چکناوریان

نظرات 1 + ارسال نظر
رحمانی یکشنبه 21 آبان 1396 ساعت 18:03

در این خانه که بویی از ریا نیست
تمام زینتش جز بوریا نیست

اگرچه وسعتش چون آسمان است
برای دشمنیّ و کینه جا نیست

همیشه بوی خوب عشق دارد
دمی از عطر شب بوها جدا نیست

به دنبال کسی این جا نگردید
در این جا هیچ کس غیر از خدا نیست

دلی دارم، دلی عاشق تر از پیش
که در دستش همیشه مهربانی ست!

شبیهِ نرمیِ یک ابر، مهربان بودی
همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی

صداقتِ هنر از جوهرِ تو پیدا بود
و عشق کارِ تو بود و تو کاردان بودی

میانِ چشمه ی مهتاب می درخشیدی
شبیهِ آینه بینِ ستارگان بودی

حریمِ امنیت و عشق ،" در پناهِ تو " بود
میانِ زندگی خویش ، قهرمان بودی

اگر چه قصه ی تو عاشقانه شد آغاز
تو انتهای غم انگیزِ داستان بودی

خبر ، تلاقی ِ سنگینِ پُتک و آینه بود
تو چون شکفتنِ یک بُغضِ ناگهان بودی

حدیثِ رفتنِ تو ساده تر ز رویا بود
به روی ِ هودَجِ بالِ پرندگان بودی.....

یدالله گودرزی


ممنونم از حضور صمیمانه شما و شعر زیبایی که نوشتید دوست گرامی
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.