ای یار اندوه

تو جادویی و بد
از اعتماد من به خود می هراسی
که آن را دامی می پنداری
و از گریز من بیمناکی
که آن را بی باکی می پنداری
ای یار اندوه
که از آستان من می گریزی
چونان پرنده ای که از گُمان می گریزد
و با قطب نما ، در راه گم می شود
پیش من آی بی هیچ هراسی
و با من شرکت کن
در خاطرات خنده آور حافظ شکافته
و در فوران شریان های بی حوصله
در شهرهای از یاد رفته
آه ! مرو ! میا
نزدیک مشو دور منشین
کوچ مکن به من مپیوند
مرا تباه مکن
مرا خمیده مساز
ما باید که پرواز کنیم
چون دو خطّ موازی با هم 
که به هم نمی پیوندند
که نیز از یکدیگر دور نمی شوند
و عشق همین است

غاده السمان

نظرات 2 + ارسال نظر
منیژه حسنی سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 20:21 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

سلام و سپاس از شعر های زیباتون و همچنین سپاس از اینکه همیشه موجب دلگرمی من در انجام کارها می شوید.

درود بی پایان برشما

سلام خانم حسنی عزیز
ممنونم از حضور صمیمانه تون و خوشحالم که انتخاب های مرا دوست داشتید
در ضمن کار آموزشی شما قابل تقدیر است
موفق باشید
با مهر
احمد

فرزانه دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 20:14

سلام احمدجان. امیدوارم احوالتون خوب باشه. سروده هایی که امروز گلچین کرده و به اشتراک گذاشتید بسیار زیبا هستند. درود بر شما و حسن انتخابتان.

سلام فرزانه عزیز
خدا را شکر به لطف دعای خیر دوستان خوب هستم
از اینکه وقت گذاشتید و شعرهای انتخابی ام را خواندید و دوست داشتید خوشحال هستم و برای شما و خانواده گرامی تان آرزوی شادی و سلامتی دارم
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.