دوست داشتنت

دوست داشتنت
مثل خریدن هر روز عطر تازه‌ایست
دیوارهای خاکستری شهر را
رنگی تر دیدن
و موها را شکل دیگری شانه زدن
وقتی دوست دارمت
پنجره ام را باز می‌گذارم
تا گنجشک‌ها در اتاقم جشن بگیرند
و با محبوب‌شان روی میز من
قرار ملاقات بگذارند
وقتی دوست دارمت
اتاقم هتل پرندگان می‌شود
زمان در من می‌ایستد
مکان‌ها تغییر می‌کنند
و هر روز به زبان تازه‌ای
حرف می‌زنم
آواز می‌خوانم
و می‌رقصم
با پرندگان و گیاهان و اشیا
وقتی دوست دارمت
زیباترم، آرام‌ترکه هر صبح
بر سر کلاس صبر حاضر می‌شوم
با پاهای برهنه در برف قدم می‌زنم
و زندگی‌ام شیوه‌ی دیگری دارد
شعرهایم را با مداد رنگی می‌نویسم
و به جای حروف از تصاویر گل‌ها
زخم‌ها و بوسه‌ها بهره می‌برم
تنها دوست داشتن تو
اهمیت دارد
که جهان مرا تغییر می‌دهد
چه اهمیتی دارد
که دوستم بداری
یا نه ؟

هادی خوانساری

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت 04:02

خیلی دوس دارم وبلاگتو
وسالهاس میخونمش
باش همچنان

ممنونم از حضور صمیمانه تون خانم نرگس عزیز
و خوشحالم که اشعار وبلاگم را دوست دارید
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.