به تو نخواهم گفت نرو

به تو
 نخواهم گفت نرو
اگر سردت شد
بارانی ام را بردار
این ساعت ها
 بهترین لحظه های روزند
کنارم بمان

به تو
نخواهم گفت نرو
اما باز
خودت می دانی
اگر دروغ می خواهی
از من نخواهی شنید
من دلت را با دروغ
نمی آزارم
 
به تو
نخواهم گفت نرو
اما نرو ، لاوینا
نام ات را پنهان خواهم کرد
آن قدر که حتی
تو هم نخواهی فهمید

ازدمیر آصف
مترجم : سیامک تقی زاده

نظرات 1 + ارسال نظر
ساحل سه‌شنبه 16 خرداد 1396 ساعت 18:01

چگونه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
مردم از عطر لباسم می فهمند
که معشوقم تویی
از عطر تنم می فهمند که با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند
که زیر سر تو بوده است..

نزار قبانی

من رویا دارم
رویای من بوسه ای ست
وقت خواب
و چشمانی که وقت بیداری نگاهم کند
رویای من کوچک نیست
به اندازه تمام هستی بزرگ است
یک بوسه و یک چشم
چیز کمی نیست

مجدی معروف شاعر فلسطینی
مترجم : بابک شاکر


ممنونم از توجه شما خانم ساحل عزیز
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.