خیلی تنهایم ، غمگینم

خیلی تنهایم ، غمگینم
به واقع آن گونه که به چشم می آیم ، نیستم
در تاریکی ها گم گشته ام
به دنبال نورم ، در پیِ امید
از مدت ها پیش
هر چقدر می گردم
درونِ چاه های تاریک بیشتر غرق می شوم
کسی صدای فریادم را نمی شنود
آن که می شنود هم توجهی نمی کند وُ
نمی خواهد که نجاتم بدهد
اما من در برابر این بی علاقگیِ مردم
تشنه ی توجه و علاقه ام
امیدم را از دست داده ام
می دانم روزی قلب کوچکم طاقت نخواهد آورد
به هر چه باور و اعتماد داشته ام
پشت کرده وُ
وداع خواهم گفت

نیلگون مارمارا
مترجم : مجتبی نهانی

نظرات 4 + ارسال نظر
دلارام پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 02:02

سه تا قبر آن طرف تر زنی را دفن کردند
که از تمام زن های گلزار زیباتر است
گفتم گلزار خنده ام گرفت
لابد هر وقت به این جا می آیید
قطعه های منظم را که می بینید،
پیش خودتان می گویید
بی نوا هر کس که اسیر خاک شد
نه اینطور نیست
ما این جا یک روز در هفته حق جابه جایی داریم
هر که مرده ی بی شرو شوری باشد
جای بهتری به او تعلق می گیرد
من قدیم تر ها
پای آن درخت خشک لب دیوار بودم
دارم آهسته آهسته خودم را
با هزاران ترفند
به آغوش آن زن می رسانم
سخت و طاقت فرساست ولی
حاضرم سه تا قبر دیگر هم
برایش بمیرم
تا رسیدن راهی نیست
البته اگر
خدا بیامرز علی عبادی
که نمی شناسم کیست
زودتر از من نرسد
نامرد از تمام مرد های این جا
خوش کفن تر است
می ترسم
می ترسم
با سلام و صلوات
مخ مرحومه ی زیبا رو را
بزند

رسول ادهمی

ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ،
ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺁﻓﺘﺎﺏ،
ﺑﺮﻕ ﻭ ﺑﻮﯼ ﻧﻤﮏ،
ﺗﺮﺷﺢ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ...
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﻓﺮﻭ ﻣﯽﺭﻭﯾﻢ،
ﭼﺸﻢﻫﺎﯼ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﯾﻢ،
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ،

ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ،
ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ
ﻭ ﺗﻼﻟﻮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ
ﺯﯾﺮ ﺑﻮﺗﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﺮﻑ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ،
ﻃﺎﻟﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.

شمس ﻟﻨﮕﺮﻭﺩﯼ

دلارام پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 01:27

سلام جناب زیادلوی عزیز..
باز هم انتخابهای ناب ومعطرتان...
دست مریزاد..گاهی میمونم چه کلامی در برابر این انتخابهای زیبا بنویسم...
میام میخونم بدون حرفی...
لذت میبرم از خواندن این همه شعر ناب....
خسته نباشید....

سلام خانم دلارام عزیز
ممنونم از همراهی صمیمانه شما و خوشحالم که انتخاب های مرا همچنان دوست دارید
در ضمن شما لطف دارید همینکه از اشعار لذت میبرید خدا را شکر میکنم و احتیاجی به نوشتن نیست
موفق باشید
با مهر
احمد

سما سه‌شنبه 3 اسفند 1395 ساعت 17:40

بسیار زیباست.
انگار حرف دل منه
سپاس....

سلام خانم سما عزیز
خیلی خوشحالم که بعد از مدتها شما را اینجا می بینم شما یکی از مخاطبان خوب قدیمی هستید که حضورتان باعث خوشحالی و مسرت من شد از اینکه این انتخاب مرا دوست داشتید خدا را شکر میکنم امیدوارم شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

فرزانه یکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت 20:48

سلام احمد عزیز. سروده های زیبا و تاثیرگذاری رو انتخاب و
به اشتراک گذاشتی. خواندم و لذت بردم. درود بر شما دوست خوبم. لطفا ببخش با تاخیر میام. امیدوارم سلامت باشی و نویسا بمانی.

سلام فرزانه جان
خیلی خوشحال شدم که شما را دوباره اینجا می بینم و خدا را شکر میکنم که انتخاب های مرا می پسندید من نیز بهترین ها را برای شما آرزوی می کنم
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.