به تو حسد می ورزم

به تو حسد می ورزم
از آیینه ای که چهره ی زیبایت را
به تو نشان می دهد
حسد می ورزم
از عشقم نسبت به تو
از فنا شدنم در تو
از رنجی که به خاطرت می کشم
از صدایت
از خوابت
از تلفظ شدن نامت
حسد می ورزم
از غیرتم نسبت به تو
از تعلق خاطرم به تو
از آهنگ ها, شکوفه ها و پارچه ها
از انتظار روز برای دیدنت
از انتظار شب برایت
از مرگ
از برگی پاییزی که رویت می افتد
از آبی که می خواهی بنوشی آن را
از ...

انسی الحاج
ترجمه : سیدمهدی حسینی نژاد

نظرات 2 + ارسال نظر
دلارام سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 18:35

تا وقتی من هستم...
تو به هیچکس نیاز نداری...
دوستت داشته باشد...!
من عوض تمام آدمهایی که هرروز از کنارت رد می شوند...
با عجله...
بی آنکه حتی تو را ببینند...
و شاید به تو تنه هم بزنند...
دوستت دارم...!
من جای کارگرهای ساختمان نیمه کاره ی توی کوچه تان دلم برایت لک می زند...
جای همه آنهایی که تو را نمی شناسند...
جای همه آنهایی که تو را میبینند...
جای همه آنها که نمی بینند...
من جای همه دوستت دارم...!
من جای آنهایی که یک گوشه دیگر این دنیا...
زندگی میکنند...
و نمی دانند...
تو دقیقا...
"تمام دنیای منی"
دوستت دارم...!
من جای کودکی که نابینا متولد می شود...
چشم می گردانم برای دیدنت...!
من عوض تمام آدمهای روی زمین دلم برایت تنگ می شود...
من تنهای تنها...
جای همه آنهایی که دوستت ندارند...
می پرستمت...!
"هیچکس"
نمی تواند مثل من...
این همه ساده...
برای کسی دیوانگی کند...

#نسترن_علیخانی

هرگز با زنی که نومید
گریه می کند
نجنگ
صورتش را نمی بینی؟
تمام باروت های او خیس خوردند
از این نبرد نابرابر دست بکش
نگذار ویرانه شود
مرد باش و
برگرد به مرزهای گذشته ات
آن جا که دوستت دارمی شلیک نکرده ای که او بیفتد
آن جا که هنوز دست نیافتنی ست
بگذار برود پشت پنجره خانه شان
دوباره برایت ناز کند
نه برای زن ها جمله ای شکوهمند است
بگذار کمی از قفسی که تو برایش ساخته ای
دور شود
اوج بگیرد
زن ها برای زندگی باعشق
دنبال دوام اند
نه دام
تو نجنگی
این پرنده یک روز خودش
سمت احساس تو
برمی گردد

رسول ادهمی

محمد شیرین زاده شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 07:17 http://m-bibak.blogfa.com

از لطف و محبت شما سپاسگزارم محمد عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.