آه ای مردِ شعرهای من

پای این قلم بشکند
نتوانست تو را پایبند کند 
تو حالا سر از دهانِ قلم های دیگران در آورده ای

آه ای مردِ شعرهای من
بگو در خلوت دفترِ کدام زن پرسه می زنی ؟
چه کسی امشب تو را می سراید ؟

شب از نیمه گذشته است
به خانه ی خودت
به شعرهای من برگرد

مینا آقازاده

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزانه دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 08:11

فرقی ندارد کجایی،اما...
دلت که هوایم را کرد
گل های حیاط را صدا کن حوالی ات نفس بکشند
این هوا
هوای خرداد است
حتی اگر میانه ی زمستان باشی!
دلت که هوایم را کرد
پلکهایت را ببند
کمی به من فکر کن و بعد...
از چشم های قهوه ای ات دو فنجان برایمان بریز!!
دلت که هوایم را کرد
موهایت را بباف
آسمان را سر کن!
رنگین کمان هم روی صورتت میهمان کن و خورشید را بپوش!
دلت که هوایم را کرد صدایم بزن
پنجره را باز کن و چند قدم عقب تر بایست!
من هنوز برای رسیدن به آغوشت کودکانه می دوم!
خلاصه دلت که هوایم را کرد
هوایی ام کن!
حالا این تو،این دلت و این دلم!
بسم الله...

#حامد_نیازی

آنقدر درگیر ِ من بوده ای
که بعد از رفتنم باید تا آخر ِ عمر
تظاهر کنی عاشق ِ کسانِ دیگری
تظاهر کنی عاشقانه کنارشان می خوابی
تظاهر کنی عاشق ِ من شدنت، اشتباه بود
تظاهر کنی من، لیاقتِ عشق ِ تو را نداشتم
و به دروغ بگویی
من دروغ می گفتم و
خودت می دانی
هیچکدام ِ اینها واقعیّت ندارد.

تو تا آخر ِ عمر
درگیر ِ من خواهی بود
و تظاهر می کنی نیستی
مقایسه، تو را از پا در خواهد آورد.
من می دانم
به کجای قلبت شلیک کرده ام
تو دیگر خوب نخواهی شد.

افشین یداللهی


از حضور همیشگی شما و شعر زیبایی که نوشتیدکمال تشکر را دارم خانم فرزانه عزیز
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.