عشق روز اول و آخر

عشق روز اول
بستری می سازد ازشکوفه های سفید
برهنه تورا رها میان باغهای زیبا
برکه های آرام عبور می دهد از تنت
خواب را حرام می کند برچشمهایت
از روز بدش می آید
ستاره ها را پنهان می کند پشت پلکهایت
آسمان را تاریک می کند که چشمانت آرام باشد
به خفتگان آواز بیداری می دهد
به مرده گان نوای زندگی

عشق روز آخر
آغوشش را باز می کند
بهشتی ست که آتش درونش موج می زند
همه گناهان زمین بخشیده می شود
شعر می سراید
ترانه می خواند
وآرام می میرد
عشق روز آخر مرده است
ودیگر تکرارنخواهد شد

غاده نبیل
مترجم : بابک شاکر

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانوA2M2 شنبه 18 دی 1395 ساعت 12:13

...ـــــــــــــــــــــــ.....
تو را به سبک خودم دوست دارم
من دنباله‌ روی عشق دیگران نیستم
فکر میکنم کندن کوه برای ساختن تونل بهتر است
تا ابراز عشق 

من برای تو نمی میرم تا لباس عزا تنت کنم نه‌
این دوست داشتنی احمقانه‌ خواهد بود
برایت زنده‌ بمانم بهتر است 

هیچکس تو را مثل من دوست ندارد
پس تو را مثل من دوست خواهم داشت
تو مجبور نیستی شعرهایم را دوست داشته‌ باشی
مجبور نیستی دعوا نکنی
مجبور نیستی همیشه‌ لبخند بزنی
مجبور نیستی که‌ خودت را مجبور کنی مرا دوست داشته‌ باشی 

من دوست داشتنم را به‌ تو ثابت نمی کنم
همیشه‌ حرف هایت را نمی پذیرم
قول نمی دهم هیچوقت فراموشی نگیرم
من حتا قول نمی دهم که‌ هیچوقت روز تولدت را از یاد نبرم
و این یک فاجعه‌ ی بزرگی خواهد بود
دقیقن این فاجعه‌ است
و من تو را فجیع دوست خواهم داشت

تو مجبور نیستی باور کنی
اما باور نکردن تو از دوست داشتن من نمی کاهد
این سبک من است
و فقط من هستم که‌ میتواند اینگونه‌ تورا دوست داشته‌ باشد

من تو را به‌ سبکی خاص
به‌ سبک خودم دوست دارم...

#ماردین_امینی

میدانم نمیدانی
چقدر دوستت دارم

و چقدر این دوست داشتن
همه چیزم را در دست گرفته است

میدانم نمیدانی
چقدر بی آنکه بدانی
می توانم دوستت داشته باشم

بی آنکه نگاهت کنم
بی آنکه صدایت کنم
بی آنکه حتی زنده باشم

میدانم نمیدانی
تابحال چقدر دوست داشتنت
مرا به کشتن داده است

حافظ موسوی


سپاس از مهر و محبت شما و شعر زیبایی که نوشتید مهربانو عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.