پاییز دارد تمام میشود

پاییز دارد تمام میشود
و رویاهای ناتمامِ مرا
هیچ تویی
به واقعیت نرسانده است
چرا نمیای
به انتظارهای که پشت پنجره
جا گذاشته أم
پایان نمیدهی ؟
چرا نمایی
و به دادِ این روزهایِ یک نفره
 نمی رسی ؟
که باهم
خیابانِ انقلاب را توی خاطراتمان
ثبت کنیم
کتاب های عاشقانه بخریم
بجای تمام قلب های دنیا
بِتَپیم
 و روزهای
سردمان را گرم بگذرانیم
پاییز دارد تمام میشود
 برگ ها زیرِ پای عابران مٌرده اند
درختان دارند
خوابِ شکوفه میبینند
و پرتقال ها جوری شیرین شده اند
که خودشان را
توی دلِ زمستان جا کنند
می بینی
همه چیز
دارد به زمستان پیوند میخورد
و من هنوز
 آرزوی آمدنت را
با خود
 به همه جای شهر میبرم
راستی
حالا که به پاییزو عاشقانه هایش نرسیدیم
با زمستان و برف و بارانش
میشود بیایی ؟

نازنین عابدین پور

نظرات 2 + ارسال نظر
فرزانه یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 07:28

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
روزهای خوبی را میگذرانی
میخندی
شادمانه به گردش میروی
خوشحالی
همه چیز داری ...
اما
یک شب
بعد از روزهای خوبت
معشوقه أت دیگر دوستت نخواهد داشت ...
و تو
چقدر
به یاد من که عاشقت بودم
اشک میریزی
چقدر حسرت میخوری
و چقدر
دلت برای کسی که دوستت داشته باشد تنگ میشود
......
یک چیز را میدانی ؟!
تازه میفهمم "معشوقه" بودن
از "عاشق" بودن
خیلی بهتر است ...
و من معشوقه ای هستم
که دیگر عاشقت نیست...
.
.
#نازنین_عابدین_پور
.
❤️

حالا که هستی‌
تسکین باش برایم
تنهایی‌
مثل یک گرگ
زنجیر پاره کرده
ریشه‌های بودنِ مرا
باورِ بودنِ تو را
می درد
و می درد
و می درد
حالا که هستی‌
تسکین باش برایم
مرا در آغوش بگیر و بگو
کجا رفتند؟
آدم‌هایی‌ که دوستم داشتند
کجا هستند؟
آدم‌هایی‌ که دوستشان داشتم

نیکی‌ فیروزکوهی

احمد چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 15:38

این شعر زیبا با یه روز تاخیر نوشتی

شما به بزرگی خودتان ببخشید و از شعر لذت ببرید
ممنونم از حضورتان
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.