بمناسبت 21 آذر تولد احمد شاملو

میان من و تو
به همان اندازه فاصله هست
که میان ابرهایی که در آسمان
و انسان‌هایی که بر زمین سرگردانند
شاید روزی به هم باز رسیم
روزی که من به سان دریایی خشکیدم و
تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی
هر کس آنچه را که دوست دارد در بند می‌گذارد
و هر زن مروارید غلتان خود را
به زندان صندوقش محبوس می‌دارد
بگذار کسی نداند
که چگونه من به جای بوسیده شدن و نوازش شدن
گزیده شده ام
بگذار هیچ‌کس نداند
هیچ‌کس
و از میان این همه‌ی خدایان
خدایی جُز فراموشی بر این همه رنج آگاه نگردد

احمد شاملو

نظرات 1 + ارسال نظر

بی نظیر بود.
روحش شاد

خوشحالم که دوست داشتید دوست گرامی
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.