تاراج بردن رویا

خفته بودم و او
در گشود به رویاهای من
به تاراج برد رویایی را که در آن میزیستم
و مالکم شد
چنان عشق می ورزید
که نیمه شبان از خواب بر می خواستم
انگار صلات ظهر است

کلارا خانس
مترجم : محسن عمادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.