ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشمانت آفتاب سوزانی ست
که تمام وجودم را می سوزاند
تو نمی دانی یک زن عاشق
مانند چوبهای نازک وخشک است
که زودتر می سوزد
وخاکستر می شود
تو نمی دانی یک زن عاشق
آتشفشان خروشانی ست درون اقیانوس
جهنمی رقصان روی باغ های بهشت
یک زن عاشق می تواند گناهان تو را ببخشد
برهنه ات کند
ولی رستگارت کند
یک زن عاشق
وهم نیست
خیال نیست
تو را خوب می شناسد اما
تو او را نخواهی شناخت
جمانة حداد
ترجمه بابک شاکر
دردم
درد بارانی ست که
هر چه عاشقانه می بارد
کسی پنجره ای را
برای در آغوش کشیدنش
باز نمی کند ...
((محمد شیرین زاده))
شعر بسیار زیبایی بود آقا محمد عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد
درود
از لطف شما سپاسگزارم دوست گرامی
موفق باشید
با مهر
احمد
عالی هس من عاشق این سبک از شعرم
از این بابت خوشحالم شاعر گرامی
قلم تان سبز
با مهر
احمد