آن که از راه می رسد

آن که از راه می رسد
همیشه کسی نیست که منتظرش بودی
شاید یک شب
تنها از خوابت عبور کرده
یا چند ماه پیش
سر مکث یک چهارراه
از کنارت گذشته

شاید فقط کسی را می شناخته
که عطر ترا می زده
یا بی حواس و گیج
در کوچه های یک ترانه قدیمی
که تو بی هوا زمزمه اش کردی
قدم می زده

آن که از راه می رسد
شاید منم
که نشانی خانه ام را
فراموش کرده ام
و اولین در
مرا به یاد کسی می اندازد
که عادت نداشت
قبل از آمدن
در بزند

اگر از عشق می ترسی
درِ خانه ات را قفل کن
و هرگز ترانه های فراموش شده را
در تنهایی ات زمزمه نکن

نیلوفر لاری پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.