در سینه تلخم راه می رود

در سینه تلخم راه می رود
اندوهی که نمی دانم نامش چیست
در سینه تلخم راه می رود
به سپیدی صبحم سلام می کند

بادهای شب
که از پر زخم ها می وزید
مرا می بردند
اگر که هوایت بغلم نمی کرد
به سپیده امروزم نمی داد

شمس لنگرودی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.