عاشقانه های زیبا

من با زبان تو غریبه ام ‍‍‍
چشمانت را ببند
نفست حبس کن
مرا در آغوشت
به غل و زنجیر بکش
خاموش باش
بگذار به زبان جهانی
با هم حرف بزنیم
با بوسه هایت
=========
تو نیستی اما
هنوزم که هنوز است
طعم بجا مانده از لبانت
بر لب فنجانم
شیرین میکند
قهوه تلخم را

وحید خانمحمدی

نظرات 2 + ارسال نظر
کاکتوس چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 07:02

می نویسم به یاد شراب و عشق
به یاد شرابی که به سرخی قلبم افزود
و به یاد عشقی که به سرخی گونه هایم
به یاد لبخندی که شراب و عشق را به اتش کشید
به یاد گرمی دستانت که مرا بوسید
به یاد مهر و محبتی که عریانی تنم را لمس کرد
به یاد روحی که امیختگی را به روحم اموخت
می نویسم به یاد شراب و عشق
به یاد جام لبان تو و عطش عشق من برای لمسش
می نویسم به یاد ویرانی
به یاد تمام شراب های ننوشیده ام
به یاد تمام عشق های نسروده ام
و به یاد تمام لبخندهای مانده در جانم
می نویسم به یاد ،یادم تو را فراموش
به یاد ،یادت کرد مرا فراموش
می نویسم به یاد شرابی که ریخت و
عشقی که پرپر شد .
کاکتوس

وقتی نیستی
در شهرها در خیابانها
دنبالت می گردم
گل قشنگم
و هر تکه ات را در زنی می یابم
همه ی نام ها تویی
همه ی چهره ها تویی
تمام صداها از توست
دیروز چشم هایت را
در قطاری دیدم
که نگاهم کرد و گذشت
امروز حوله بر تن
در راهرو ایستاده بودی
با موهای خیس و همان خنده ها
فردا لب هات را پیدا می کنم
شاید هم دست هات
مثل تکه های پازل
هر روز بخشی از تو رو می شود
گونه ای ، رنگی ، رویی
دستی ، لبخندی ، مویی
نگاهی
گاهی عطر تنت
می پیچد در سرم
دلم می ریزد
در هر کس نشانه ای داری
همه را نمی توانم در یکی جمع کنم
همه را یکجا می خواهم
اصلاً
تو را می خواهم

عباس معروفی


کاکتوس عزیز از همراهیت و شعر بسیار زیبایی که نوشتی کمال تشکر را دارم
سبز و مانا باشی
با مهر
احمد

مهربانوA2M2 چهارشنبه 16 تیر 1395 ساعت 15:00

دلتنگت نمی شوم
هر جای دنیا که باشی
روح سرکش ات، هرشب
سر از آغوش خواب های من در می آورد..

زهرا طراوتى


تنها از سکوت تو
پیش از آن که سخن گویی
هر آنچه را که باید ، در می یابم
بی آنکه واژه ای از تو بشنوم
در سکوتت
هر نغمه ای که آرزو می کنم
به گوش می رسد

لنگستن هیوز


ممنونم از لطف شما مهربانو عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.