تقاص سبزی چشمان ترا

بروی یا نروی
بمانی یا نمانی
آخرش منم که مقصرم
منم که با چشم های بسته
راهروهای زندان را طی می کنم
انگشت می زنم
زیر اعترافات تو
گناه تمام بوسه های ناغافلت را
به گردن می گیرم
و تو حتی به ملاقاتم هم نمیایی

انفرادی ناجوانمرد است
نه به اندازه ی تو
ولی تحملش از بی تو بودن
سخت تر نیست
می نشینم
و برای چشم های بهاری تو
مرثیه های پاییزی می سرایم

دو چشم نگران
دو تیله ی سبز
سبزِ سبز
و من که حتی رویان سبز به مچم نبسته نبودم
تقاص سبزی چشمان تُرا پس می دهم

نیلوفر لاری پور

نظرات 1 + ارسال نظر
شبنمکده دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 09:25 http://www.mhabaei.blogfa.com

درود

ممنونم از لطف شما دوست گرامی
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.