زند‌گی کوتاه‌تر از آن است که

زند‌گی کوتاه‌تر از آن است که
با افسوس بیهوده سپری شود
بگذار شادکامی روزگار رفته را
به دست فراموشی بسپاریم
بگذار به راه فراموشی برویم
لذّت و اندوه روزگار قدیم را
در گذر طلوع و غروب خورشید
مجالی برای اشک‌های بیهوده و آه و فریاد نیست
زند‌گی کوتاه آدمی را
فرصتی برای غم و اندوه نیست
زند‌گی کوتاه‌تر از آنی است که می‌اندیشیم

زند‌گی کوتاه‌تر از آن است که
با احساسات تلخ سپری شود
اگر در انتظار باشی
زمان بزرگ‌ترین انتقام‌جوست
سال‌ها به سرعت درگذرند و مرهم را در بال‌های خود دارند
و در این راه ، نفرت را جایگاهی نیست
حقیقتی‌ست آشکار
موانعِ در راه ، نشانی است تو را
و هر گامی که برمی‌داری به پایان نزدیک‌تر می‌شوی
زند‌گی کوتاه‌تر از آنی است که می‌اندیشیم

زند‌گی کوتاه‌تر از آن است که
تو را آرمانی بزرگ نباشد
کوتاه
کوتاه از برای کینه
بس بلند از برای عشق
و عشق برای همیشه و همیشه خواهد ماند

قانون اوّل خالق
و در زمین وسیله‌ای است تو را با نام عشق
از برای پیوند با آسمان‌ها

اگرچه زند‌گی کوتاه‌تر از آن است که می‌اندیشیم
لیک عاشقان را افسوس نیست

الا ویلر ویلکاکس
ترجمه : مینا توکلی ، احسان قصری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.