زنانی مثل من

زنانی مثل من
نمی‌دانند چگونه ادا کنند
کلام مانده در گلو را
که خاری است
می‌ بلعند

زنانی مثل من
چیزی نمی‌دانند جز بغض فرومانده
گریه ناممکن
ناگهان می‌ترکد
سیل می‌شود
مثل شریانی شکافته

زنانی مثل من
مشت می‌خورند
و جرئت نمی‌کنند بزنند
از خشم به خود می‌پیچند
مهارش می‌کنند

زنانی مثل من
مثل شیران قفس
رویای آزادی
در سر دارند
 
مرام المصری شاعر سوری
مترجم : حسین منصوری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.