ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک لحظه مکث کرد خیال
وگرنه از پل گذشته بودیم و حالا داشتیم
برای همهچیز دست تکان میدادیم
من اما روبهروی شهری ایستادهام
که نای ایستادن ندارد
و نیمرخِ ماه بر شَبَش سوراخ است
و ردپاهای تو
در هزار کوچهاش سوراخ است
و جای لبهایت بر پیشانیام سوراخ است
کلید را در جمجمهام بچرخان و
داخل شو
به آغوشِ اعصابم بیا
در تاریکیِ سرم بنشین
اتاق را بگرد
و هرچه را که سالهاست پنهان کرده ام
از دهانم بیرون بریز
پردهها را کنار بزن
چشمها را بشکن
و متن را از نقطهای که در آن اسیر شده
آزاد کن
گروس عبدالملکیان