مرا ز یاد مبر

مرا ز یاد مبر
که انعکاس صدایم درون شب جاری ست
کسی نمی داند
که در سیاهی شب دشنه ای ست در پشتم
که در سیاهی شب خنجری ست در کتفم
مرا ندیدی
دیگر مرا نخواهی دید
که پشت پنجره سرشار از سیاهی شب
که پشت پنجره آواز دیگری جاری ست
میان خلوت خاموشی شب دشمن
بخوان زمزمه آواز
سکوت را بشکن
چرا فراموشی ؟
چگونه خاموشی ؟
به گوش خویش مگر بشنویم این آواز
که عاشقان قدیمی دوباره می خوانند
مرا به نام
ترا به نام
که نام
نام من و توست
عشق آواز است
مرا به نام بخوان این سکوت را بشکن
چرا ؟
که زمزمه از آیه های اعجاز است
دریغ و درد که شرمنده ایم شرمنده
که هست فرصت آواز و نیست خواننده

حمید مصدق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.